مروری بر مهمترین عوامل موثر بر بازار سرمایه طی هفته سوم مهر ماه ۱۴۰2
شاخص کل بورس تهران، هفته سوم مهر ماه را با ۲.۴ درصد افت هفتگی به پایان برد و همچنان شاخص در کانال دو میلیون و نوزده هزار واحد قرار گرفته است. نکته ویژهای که این هفته در رفتار سرمایهگذاران قابل مشاهده بود، به واکنش آنها به بروز جنگ بین اسرائیل و فلسطین برمیگردد که باعث شد شاخص کل تا روز دوشنبه تا دو میلیون کاهش یابد اما از اواسط روز و در زمان معاملات شاهد افزایش تقاضا در برخی از سهام شرکتها در بازار بودیم. همچنین، ما در روزهای سهشنبه و چهارشنبه تقریبا با یک بازار مثبت همراه بودیم؛ بهطوری که کمی از ریزشها جبران شد. با توجه به این موارد ما بازار پرتلاطمی را تجربه کردیم. در این مقاله علی کربلایی معاون سرمایهگذاری شرکت هدف حافظ بهمرور مهمترین عوامل موثر بر بازار سرمایه طی هفته سوم مهر ماه و تاثیر جنگ اسرائیل در بورس تهران پرداخته است.
تاثیر جنگ اسرائیل و فلسطین در بورس تهران
قبل از پرداختن به موضوع جنگ بهتر است به این سوال پاسخ دهیم که این هفته چگونه آغاز شد؟
ما هفته سوم مهر ماه را در روز جمعه با انتشار آمار اشتغال آمریکا شروع کردیم؛ طبق این گزارش تعداد مشاغل غیرکشاورزی دو برابر پیشبینیها بود، در حالی که ما انتظار داشتیم شاهد کاهش مشاغل ایجاد شده در ماه سپتامبر در آمریکا باشیم اما تعداد مشاغل غیرکشاورزی در آمریکا ۳۳۶ هزار گزارش شده است. این درحالی اتفاق افتاد که کمی قبلتر، نرخ سود اوراق ده ساله آمریکا از ۴.۶ به ۴.۸ افزایش پیدا کرده بود، بهطوری که انتظار رکود در بازارها کاهش پیدا کرد اما در عمل فعلا اقتصاد در آمریکا سرد نخواهد شد.
به نظر میرسد که سیاست افزایش نرخ بهره فدرال رزرو توانسته بدون اینکه تا اینجا آسیب جدی به عملیات شرکتها و سودآوری آنها رسانده باشد یا بازار کالاهای جهانی را یک نزول قابل توجه و بحرانی پیش برده باشد، کنترل کند. نکته جالب توجه این است که در همین زمان تقابل دولت و کنگره بر سر افزایش سقف بودجه همچنان نتوانست آسیبی به عملکرد اقتصاد آمریکا برساند.
نکته دیگری که بعد از انتشار آمار اشتغال باید در نظر بگیریم این است که ما در بازار انتظار حداقل افزایش نرخ بهره بانکی دیگر را جدیتر از گذشته داریم. همچنین، انتقال از دوره سیاست انقباضی به انبساطی سریع نخواهد بود؛ به این معنا که شاید انتظار و نگهداری در سطح فعلی نرخ بهره ادامه پیدا کند و اولین کاهش را شاید در افق های دورتری شاهد باشیم. نتیجه این خواهد بود که حداقل اگر به تنهایی متمرکز سیاستهای فدرال رزرو و اقتصاد آمریکا باشیم، نمیتوانیم برای قیمت کامودیتیها، چشمانداز خیلی جذابی قائل شویم،
رویداد مهم دیگر این هفته که شاید اثر مستقیمی در بازار سرمایه نداشته باشد اما باید برای محاسبات در گوشه ذهنمان داشته باشیم، انتشار اخبار مربوط به تراز تجاری غیرنفتی بود. مطابق اعلام گمرک در شش ماهه اول سال ۱۴۰۲ بیش از ۶ میلیارد دلار تراز تجاری غیرنفتی ما منفی است. در سال گذشته و در شش ماه اول این عدد منفی ۲.۵ میلیارد تومان بوده و با مقایسه این دو عدد به این نتیجه میرسیم که تراز تجاری غیرنفتی منفیتر شده است. این موضوع لزوما اتفاق بدی نیست و در واقع نشاندهنده افزایش واردات کالا و خدمات است. این افزایش برای کشوری با مقتضیات ما نکته مهمی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. البته تراز تجاری کل ما تنها شامل آمار منتشر شده توسط گمرک نیست؛ چون باید قاچاق را نیز در نظر بگیریم و در واقع آمار گمرک به پیشبینیهای ما کمک میکند.
در سال جاری با توجه به شرایطی که در مسیر تنشزدایی و بهبود روابط بینالملل بودیم، توانستیم در حدود ماهانه ۳ میلیارد دلار نفت بفروشیم که این موضوع میتواند کمی از اثرات تراز تجاری غیرنفتی و منفی بودن این تراز کم کند.
اما داستان این است که جنگ اسرائیل با فلسطین کمی ماجرا را پیچیده کرد و ممکن است سناریو یا چشم انداز ما تغییر کند و دوباره در خصوص پیشبینی دلار به چشم انداز ابتدای سال نزدیک شویم. ما قبل از اینکه شاهد بهبود روابط ایران و عملیات تنشزدایی باشیم، نگران بودیم که احتمالا در سال جاری شاهد افزایش رشد نقدینگی باشیم. با توجه به منفی بودن حساب تراز تجاری، پیشبینی دلار ۶۵ تا ۷۵ را تا پایان سال جاری برآورد میکردیم اما پس از فروش نفت توسط دولت و توانایی سرکوب دلار، این سناریو تا حدی منتفی شد به شرط آن که بحران داخلی و خارجی رخ ندهد.
با توجه به جنگ اسرائیل و فلسطین دلار چه واکنشی خواهد داشت؟
در خصوص تراز تجاری اگر ما آمار سال ۱۴۰۰ و شش ماه نخست سال جاری را با کل سال ۱۴۰۰ مقایسه کنیم، خواهیم دید که قیمت هر تن واردات کشور از ۱۲۸۶ به ۱۷۲۸ دلار رسیده که البته بیارتباط با تورم جهانی نیست و اگر مختصات واردات را نگاه کنیم عمده واردات ما برنج و سویا و روغن و کالاهای اساسی و موبایل بوده اما اگر این ردیفهای تعرفه ای گمرک را جمع بزنیم، کنار این موارد آیتمهای مهم دیگری به نام قطعات خودرو نیز قرار خواهد گرفت که این نشاندهنده ضربه تورم جهانی و افزایش قیمت کالاهای وارداتی ما است.
از طرفی دیگر عمده صادرات غیرنفتی کشور ما محصولات پتروشیمی و سپس محصولات فلزی و معدنی است و نسبت به سال ۱۴۰۰ ارزش هر تن کالای صادراتی کشور ما از ۳۹۵ دلار به ۳۵۶ دلار رسیده که با توجه به افتی که قیمت محصولات پتروشیمی دارد به ما آسیب جدی وارد میکند؛ به دلیل آن که مایحتاج کشور ما عمدتا کالای خام یا واسطهای است که آن وارد میکنیم و محصول تولید میکنیم و در نهایت یا در داخل مصرف یا محصول را صادر میکنیم که با توجه به این موضوع، واردات ما محدودتر و قدرت صادراتی ما کمتر خواهد شد.
اما برگردیم به موضوع جنگ در بازار سرمایه، با توجه به افزایش دلار و ریزش شاخص کل ما که ۶۵ تا ۷۰ درصد ارزش آن دلاری است، به نظر میرسد که سرمایهگذاران ما به این جنگ بهعنوان یک ریسک سیستماتیک نگاه کردند.
در نهایت، سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب و کنترل هیجانات از سمت حاکمیت باعث شدند که بازار سهام کمی از ریزش خود را بازیابی کند. جنگ اسرائیل و فلسطین در صورت گسترش از دو بعد برای ما قابل اهمیت است؛ از یک طرف این تنش باعث افزایش نرخ دلار در کشور ما خواهد شد و بعد دیگر به تحولات منطقهای برمیگردد.
آیا غزه از نقشه جهان پاک خواهد شد؟
آیا اسرائیل آنجا را خواهد گرفت؟
اگر این اتفاق بیوفتد مسیری که عربستان سعی میکرد برای رسیدن به بازارهای اروپا باز کند تقریبا با هزینه کمتری فراهم میشود و اگر آمریکا بخواهد در آنجا حضور نظامی بلندمدت داشته باشد، سناریو ما تغییر میکند و ممکن است اتفاقات دیگری پیش روی ما بگذارد.
با توجه به موارد گفته شده ما با تغییر جدی رو به رو هستیم که اثرات بلندمدتی خواهد داشت. اگر جنگ گسترش پیدا کند ما انتظار خواهیم داشت که بازار کامودیتی به این موضوع به شدت واکنش نشان دهد.
دیدگاهتان را بنویسید